جنید شیرازی
جُنِیْدِ شیرازی (د پـس از 800 ق / 1398م)، مـعـیـنالـدیـن ابوالقاسم بن محمود، شاعر پارسیگوی، نویسنده و از واعظان شیراز در سدۀ 8 ق / 14م.
خاندان جنید از خانوادههای اصیل شیراز بود. اجداد او و نیز بسیاری از وابستگان بدان خاندان، از وعاظ، فضلا و علمای دینی به شمار میرفتند. ریشۀ این خانواده به قبیلۀ بنی عدی از شعب قریش و نیز ربیعه، از اخلاف عمر بن خطاب بازمیگردد؛ به همین علت در شجرهنامههای آنان، نسبتهای «قرشی»، «عَدَوی»، «ربعی» و «عُمَری» ثبت شده است (نک : قزوینی، 183). نسبت «باغنوی» نیز که به این خاندان داده شده منسوب است به «باغ نو»، از محلات کهن شیراز که بسیاری از افراد این خاندان در آنجا اقامت داشتند (همانجا).
نخستین کسی که از این خاندان به شیراز آمد، جد پنجم جنید، یعنی زینالدین مظفر بن روزبهان (د 603 ق / 1206م) بود که در زمان اتابک زنگی بن مودود (حک 558-571ق / 1163-1175م)، به منطقۀ فارس روی آورد (جنید، شدالازار، 227-228). پس از مرگ زینالدین مظفر، فرزندانش در شیراز ماندگار شدند و به وعظ و ارشاد مردم پرداختند (دربارۀ دیگر افراد این خاندان، نک : همان، 183-186، 190-210، 230-238).
دربارۀ محل تولد جنید و چگونگی تحصیلات او، اشارۀ مستقیمی در منابع دیده نمیشود و خود وی هم در آثارش از جمله شدالازار اشارهای بدانها نکرده است؛ ولی از مجموع شرح احوال افراد خاندان جنید میتوان گفت که او نیز در شیراز به دنیا آمده است و پدرش هم که از عالمان و وعاظ دورۀ خود به شمار میرفت (دربارۀ او، نک : همان، 206-207)، از استادان وی بوده است. از اشارات پراکندۀ جنید در سرودههایش میتوان به اطلاعاتی اندک دربارۀ او دست یافت؛ از جمله آنکه او نیز اهل درس و بحث بوده، و با کتاب انس داشته است (نک : دیوان، 2، بیت 39، نیز 4، بیت 76).
جنید مانند اجدادش لقب «واعظ» داشت (نک : تاجالدین، 80) و همچون پدرش در جامع عتیق شیراز به وعظ و اندرز مردم میپرداخت و آرزو داشت که سخنش «میان خلق» جاودانه بماند: «یارب جنید را سخنی ده که سالها / ماند میان خلق چو او از میان شود» (نک : همان، 24، بیت 541، نیز 37، بیت 71). به نظر میرسد که وی سفری هم به اصفهان داشته است: «چند در فصل بهاران در کنار زنده رود / نغمۀ نایِ عراقی با نِی و آواز رود» (همان، 13، بیتهای 293، 294).
از سالهای پایان عمر جنید اطلاعی در دست نیست. هرچند او در یکی از غزلیاتش به پیری، ضعف و خستگی سالهای پایانی عمر خود اشاراتی دارد: «کنون که پیر و ضعیفم زخستگی نتوانم / که چابکانه چو مردان درین طریق بپویم» (همان، 27، بیتهای 598، 599). دربارۀ سال درگذشت جنید اختلاف نظر وجود دارد. اقبال آشتیانی (ص «ج»؛ نیز صفا، 3 / 1060) با استناد به سال 791ق، یعنی آخرین سالی که در شدالازار بدان اشاره شده است (نک : ص 339-341، ذیل ترجمۀ صدرالدین جنید بن فضلالله)، اعتقاد دارد که جنید مدت چندانی پس از این تاریخ زنده نبوده است؛ ولی فرصت شیرازی (ص 465) معتقد است که جنید تا پس از سال 800ق نیز حیات داشته است. نفیسی (ص 30) نظر فرصت را به حقیقت نزدیکتر میداند. جنید را پس از مرگ در صحن مسجد حاجیباقر در محلۀ سردزک شیراز، نزدیک حمام یا طاق «شیخ جونی» (جنید) به خاک سپردند (فرصت، 464؛ نیز نک : امداد، 1 / 147).
آثـار
از جنید شیرازی دو اثر به نثر عربی و نظم فارسی باقی مانده است که نشان از تسلط او به ادبیات این دو زبان دارد:
1. شد الازار فی حط الاوزار عن زوّار المزار. این کتاب به نثر عربی است و به نامهای المزارات و کتاب المزارات نیز خوانده شده (نک : قزوینی، 465)، و تقریباً پس از 791ق تألیف آن به پایان رسیده است (نک : اقبال، همانجا). شدالازار در شرح احوال و تعیین محل گور 315 نفر از زاهدان، عالمان، واعظان، امیران و سلاطینی است که در شیراز مدفون هستند. جنید کتاب خود را با هدف راهنمایی زائران شیراز که قصد زیارت مزارات آن شهر را داشتند، تدوین کرده است. او شد الازار را به 7 بخش، براساس 7 روز هفته تقسیم کرده، و هر بخش را به یکی از گورستانهای شیراز اختصاص داده است تا زائران بتوانند در طول یک هفته از تمام مزارات این شهر بازدید کنند (همانجا؛ نیز نک : ریو، 461-462).
این کتاب با اینکه برخی اشتباهات تاریخی و لغزشهای علمی دارد، که البته مورد نقد و ایراد قزوینی (ص 284-285، 304) هم واقع شده است، دارای امتیازات و سودمندیهای بسیار است که ارزش آن را دو چندان کرده است. از جمله: مؤلف در تدوین آن، از منابعی سود برده است که اکنون بسیاری از آنها موجود نیست (نک : اقبال، همانجا) و اطلاعات سودمندی در باب محلات شیراز (مانند دروازۀ کازرون، دروازۀ اصطخر، سکة البرامکه، محلۀ دزک، محلۀ قنّادین، محلۀ باغ نو و محلۀ سختویه) دارد (نک : ص 118، 119، 128، 130، 266، 300، 301، 304، 324، 367)؛ همچنین نام بسیاری از مدارس، مساجد و خانقاههای شیراز قرن 8 ق (مانند جامع عتیق، مسجد رباط، مدرسۀ رفیعیه و مدرسۀ سامیه) در آن ذکر شده است (ص212-213، 215-219، 269، 272، 287- 288)؛ برخی واژهها با لهجۀ شیرازی نیز مانند «بازارو» در آن دیده میشود (ص 130، 272)؛ کتاب حاوی شماری از اسامی و اعلام کهن ایرانی مانند «اسکفشاذ» (اسفکشار)، «فرّکوه» و «مَناوَر» است (ص 38، 294، 373)؛ اخبار برخی جریانات فکری مانند پخش آثار معتزله در شیراز، در آن درج شده است (ص 329)؛ برخی سنن و آداب، مانند سنّتِ وقف و یا استنساخ کتاب در آن انعکاس یافته است (ص 297، 379).
شد الازار را پس از مرگ مؤلف، پسرش عیسى، به فارسی برگرداند و آن را ملتمس الاحباء خالصاً من الریا نامید که اکنون به هزار مزار یا هزار و یک مزار معروف است (اقبال، همانجا؛ صفا، 3 / 1060-1061). شد الازار با تصحیح و تعلیقات محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی در 1328ش در تهران به چاپ رسید.
2. دیوان. این اثر در حدود 034‘1 بیت و مشتمل بر قصاید و غزلیات است (نفیسی، 33، 34). نفیسی معتقد است که میزان سرودههای جنید بیش از این اندازه و شامل مثنویات نیز بوده است (ص 33). در این سرودهها، جنید از نام خود به عنوان تخلص نیز استفاده کرده است. در آغازِ نخستین قصیده، از جنید با لقب «ملکالشعرا» یاد شده است (ص 35). روشن نیست که جنید صاحب این لقب بوده، یا اینکه این اشاره، حاکی از تعظیم و تکریم کاتب سرودههای وی بوده است.
اشعار جنید شامل غزلیات و قصایدی با مضامین عرفانی و زاهدانه است که برخی از آنها به لحاظ لفظ و معنی، از غنا و زیبایی خاصی برخوردار است (صفا، 3 / 1061). نفیسی سرودههای جنید را یکی از برجستهترین نمونههای شعر عارفانۀ فارسی در سدۀ 8 ق میداند که به لحاظ روح و زبان، به شعر حافظ بسیار میماند (ص 32). این دیوان به کوشش سعید نفیسی در 1320ش در تهران منتشر شده است. نفیسی برای گردآوری این سرودهها از 4 منبع و مأخذ مختلف سود جسته است (نک : ص 4، 5، 12، 41-42).
مآخذ
اقبال آشتیانی، عباس، مقدمه بر شد الازار (نک : هم ، جنید شیرازی)؛ امداد، حسن، سیمای شاعران فارس در هزار سال، تهران، 1377ش؛ تاجالدین احمد وزیر، بیاض، به کوشش علی زمانی علویجه، قم، 1381ش؛ جنید شیرازی، ابوالقاسم، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1320ش؛ همو، شد الازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1328ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1366ش؛ فرصت، محمدنصیر، آثار العجم، بمبئی، 1312ق؛ قزوینی، محمد، تعلیقات بر شد الازار (نک : هم ، جنید شیرازی)؛ نفیسی، سعید، مقدمه بر دیوان جنید شیرازی (هم )؛ نیز:
Rieu, Ch., Supplement to the Catalogue of the Arabic Manuscripts in the British Museum, London, 1894.